بهار خانمی خانوم خونه میشود(2)+ عکسا اضافه شد
منم دیگه نه دیگه با اون صدا نمیشه بخوابم پاشدم برای خودم رقصیدم
(اوهو بی انصاف کی گفتم جلو داداشم میرقصم؟ ی بار دیگه اینجوری فک کنی یکی میزنم تو سرت هاااا خولاصه جونم بگه کنار تخت برای خودم قر میدادم )
ی دوتا آهنگ گذاشت فک کنم حس ششمش فهمیده بود آهنگاش قر کمر منو درآروده خاموش کرد رفت
منم دیدم هنوز گردگیری اتاقاا و جاور مونده پاشدم رفتم اونا رو جمع کردم
میخواستم برم ی دوش 5 دقیقه ای بگیرم که چقد فحش دادم تو دلم همسایه هامونو همشون رفتن پمپ آب گذاشت بوخودا راس میگم ی لیوان میخوای بشوری مثل شیر سماور آب میاد خو این انصافه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من چطوری دوش بگیرم دیگه نرفتمو امدم یکم وبلاگ گردی کردمو آهنگ گذاشتمو هم خوانی
البته با ی لیوان چای به لیمو امده بودم تو اتاق پای وبلاگها
آخه میخوام برم نکست پرشین استار و مسابقه د. ن .س
ها دیگه مگه چمه؟
ماشالله هنرمندم
تازه اسممو نوشتم برای بفرمایید شام
منو دست کم نگیرین
فردا میام رو برنامه همون ایـــــــــــر خودمون میگم بهار خانمی هستم
دهناتون باز نمونه هااااااااااا از الان بگم دارین منو اذیت میکننین اونجا اسمتونو نمیگمااااااا ازتون تشکر نمیکنماااااااا
آفرین پس بجه ها خوبی باشین برم رو برنامه ازتون تشکر کنم که وبلاگمونو خوندین
(هر هر بهار ) وای خدا مردم از خنده.
خولاصه هموجور داشتیم محک میزدمتون ببینم چند مردِ حلاجین؟؟؟؟ها؟؟؟؟ چند مردِ؟؟؟؟(آخه شما همتون خانومین این برای خودم سوال شد چرا نمیگن چند زنِ حلاجین؟) نشیخند همووووووووجور مثل سلما
سلما نخند میام گیسو کشی هاا(باشه باشه بخند بشرطی که باز نیای بگی شام عروسی برای کی هستش)
ای بابا مگه سلما میزاره من بنویسم سلما از فکرم بیا بیرون تا بتونم بنویسم
ها خو بزارین تمرکز کنم
بعد یکم حرف زدیم و برای شام قرار بود
بهار خانمی قصه سالاد الویه درست کنه(بهارخانمی ناز میشود)
وا چیه خو بزارین شیرین کاری کنم دیگه به من چیکار دارین
اینجوری شما چسبیدین به صفحه مانیتور آدم میترسه خووووووووووووووووو
ی سالاد الویه درست کردن اینجوری چپ چپ نیگاه کردن داره ؟؟؟؟؟؟؟
هیچی دیگه ی سالادی درست کردم آه مشت مشت
بوخودا اگه بخندین دیگه هیچی نمینویسماااااااا(ترسوندن خوانندگان)
خودم که غش کردم از خنده بوخودا نمیتونم بنویسم از بس خندیدم
مامانم هی میگه چیه خوووووووووووو برای چی میخندی؟
اگر شبی نصف شبی نگرانم شدین بدونین مامانم منو سقط کرده (چون هنوز اینترنت من سکرت مونده اگه بفهمن من اینرنت دارم هلاکم خواهن کرد)
البته من خودم راهشو بلدم(غش کردم از زیرک و فریب کاری خودم)
خولاصه هیچی الان گونه هام درد میکنه (بهاااااااااااااااااار کمتر بخند کوفت نگیری )
خولاصه دادش دومی و فندق و عارفو زن دادش امدن
دیدن آقا ما داریم سالاد درست میکنیم همچی نیگااااااااااااه میکردن
ما هم دستم به کم نمیره مهمون ناخونده بیاد سیر میره خونش
خولاصه اونو درست کردیمو وبا عارف عمه تزیین کردیمو گذاشتیم یخچال
ی چای دبش دِشلمه بقول زیر اسمون شهر بود ؟؟؟؟؟ میگفت چای لبریز لب سوز دِشلمه ریختمو و آوردیم خوردیم البته منو عارف عمه هردمون چای به لیمو خوردیم جاتوووووووووون سفید(نیشخند بهارخانمی)
خولاصه میخواستن برن خونشون دیگه
که این عارف ما خیلی سالاد دوس داره
یعنی کلا دلم نمیاد چشش افتاده باشه بعد اونا برن و من تنهایی بخورم
خولاصه به داداش گفتم شما بخواین برین توی ظرف میریزم میبرن یا میشینین میخورین؟
میبینین داداش دومی چقد خواهرشو دوست داره (البته ازم میترسه )حرف حساب برد و نشستن پای سفره
خوردیم دیگه
وا تموم شد دیگه پاشو پاشو نشستی جلو مانیتور چی رو نیگاه میکنی؟
هیچی دیگه عکسم گرفتم دلتون بسوووووووزه
که بجای دل شما دل من سوخت
اخه دیشب هرکاری کردم نشد آپلود کنم
کلی عکس گرفتم و میزارم براااااااااااااتون
* خداجونم ممنونم بخاطر دیروووووووووووووووووزم و امروووووووووووووووووووزم
خدایا شکرت
اینم سالاد الویه من بت تزیین عارف عمه
اینم نمایی از نزدیک
بعدا نوشت : اسم بچه داداش لو دادم اما فک کنم کسی متوجه نشد و درستش کردم الان(نیش تا بناگوش باز)
نوش جونموووووووووووووووون
میگم آقایی سالاد دیدی یاد چی اُ فتادی ؟
- ۹۲/۰۳/۲۱
راستی ببینم اون سال تولدت منو کشته....یعنی چی 1300 اونوقت؟؟؟؟بعضی مطالب خاص رو تو وبلاگ خودم بگی راحت ترم ...آخه یادم میره بیام و ببینم مااااادر