ازت ناراحتم+ بعدا نوشت + ی معذرت خواهی = عشقولانه شد

ناراحتم نمیدونم چرا

امروز 14 خرداد بود

صبح و شب شیفت دارم

یعنی صبح از 7.30 تا 1.30 و شب 7.30 تا 12 سر شیفتم

شب خونه زن داداش اولی دعوتیم که کلا نمیخوام پامو بزارمو حتی شیفتمو عوض نکردم 

الانم ناراحتم نمیدونم چرا ازت ناراحت شدم

چند روزیه دارم به ی برنامه ریزی فک میکنم که بتونیم با هم زندگیمونو از راه درست ببریم و ببینیم مشکلمون کجاس؟

اما انگاری شما ناراحت شدی

بخاطر ی پرسش

پس من کی استراحت کنم؟

اخه من مگه گفتم استراحت نکن؟

من میگم الان ما خونه خودمون

وقتی زمان امدن و رفتن مشخص باشه ی برنامه ریزی درست و حسابی و پیش بینی شده داشته باشیم چرا نتونیم استراحت کنیم؟

اشکم درامدهموجور 

اشکال نداره دلم طاقت نداره

پاشم برم ظرفای صبح و ظهر بشورم که اشپزخونه شده انبار ظرف

**************************************************************************

بعدا نوشتم: 

یکی دو ساعت بعد

میخواستم برم ظرفا رو بشورم 

اما همچی خوشگل خوابم برد نیم ساعت تو دنیای خوشگلی بودم که حد نداره 

وقتی بیدار شدم دیگه ناراحت نبودم

ناراحت نبودم

سر حال شدم 

(چون از 5 صبح بیدار شده بودم کمبود خواب داشتم همش دیشب سه ساعت خوابیدم  بعدشم پاشدم ی دوش گرفتمو و غسل و نماز صبح و حرف زدن با خدای عاشقا و بعدشم ی چای دبش و لب سوز و ی لقمه صبحونه و پیش بسوی بیمارستان)

عجب روزی بود

دوباره ی تجربه دیگه 

خوشگلتر از همیشه 

از خواب بیدار شدم خوابی که زیبایی خودشو داشت یادم نمیاد چی دیدم فقط با انرژی پاشدمو گوشی نگاه انداختم و صفحه خالی بود

و پیش بسوی سینک ظرفشویی و پر از ظرف 

روی کابینت هارو جمع کردم و روی سبد ظرفشویی جمع کردمو و کتری اب گذاشتمو و شروع کردم به ظرف شستن 

برای خودم غرق در شست و شو بودم که کتری صداش درامد

ی چایی دم کردمو بقیه ظرفا رو شستم

داداش اولی : کوزت و اوشین اینجاس هههه

دو سه روزه باهاش حرف نمیزنم اینجوری کمتر اذیت میشم (یادت باشه برای بدست اوردن دلی ، دل یکی دیگرو نشکنی ) از اون روز باهاش حرف نزدم قضاوتی کرد که نمیتونم تحملش کنم

خلاصه هرچی حرف زد به خودم نیاوردمو کار خودمو کردم

ظرفا که تموم شد میوه برده بودن و خورده بودن رفتم میوه خوردمو ظرفای میوه رو شستم و با خیال راحت وضو گرفتم دوباره رفتم پیش خدا و باهاش حرف زدم 

ممنونم خدا که لیاقت سجده کردن بر روی زمینتو دارم 

عجب روزایی داریم

برای همه این روزا ممنونتم

برای این عشق که بهم دادی و باهاش مرحله مرحله عاشقترت شدم

برای این حال وهوای که دارم 

برای تک تک شون ممنونتم

+ من ی معذرت خواهی جلو تموم خواننده هامون از آقایی بدهکارم 

اگر زود قضاوت کردم معذرت(ایکون بهارخانمی خوشگل)

کره بادوم زمینی خودمی