شیفت امروز من + ....
الان میام دوباره ادامشو مینویسم
اوهوم
امدم
داشتم از گشنگی میمردم خو
اول اینکه نظزاتو یکمشو تایید کردم
دوم اینکه ظهر میخواستم برم شیفت اما هنوز امده نشده بودم دیدم داداشم یا فندق و عارف وخانمش امدن
فندق برده بودن شنوایی سنجی
خلاصه نشد ماچش کنیم
بدو بدو اماده شدم و رفتیم سر کوچه برای سرویس ایستادیم
اوخی چقد دلمان برای چادر سر کردن تنگ شده بود
چقد خانمی شدم برای خودما
حالا چادر محکم گرفتم یکی از بچه ها دیده میگه اوخی حاچ خانوم شمایین؟
گفتم اره خودمم
دیگر سوار سرویس شدیم یکم جلوتر سرویس نگه داشت ی تعدادی خانوم با بچه هایشان ایستاده بودن
ی لحظه فک کردم میخوان برن عروسی
اما دیدم نه بابا
همکارای بیمارستانن
اوخی چقد باحاله همشون با بچه
اونم هرکدوم دوتا
خلاصه سرویس شلوغ شد و تبدیل شد به مهد کودک
یکی از بچه ها کنار من نشست
اوخی خوشگله
تا بیمارستان کنارم نشسته بود و تو سرویس ی شلوغی خاصی داشت
رسیدیمو پیاده شدیم و رفتیم داخل بیمارستان
باز مراسم ماچ کنون
یعنی هرکس میدید میگفت من از سفر زیارتی جایی برگشتم
نخندین خو
والا یعنی اینقد من دوست داشتنیم
اوخی مامان بیمارستانمو دیدم
پریدم بغلش
فقط بوسم میکرد
یعنی خیلی مهربونه مثل مامانم دوستش دارم همیشه هوامو داره
خلاصه همکارم امد گفت کجایی بیا شیفتتو تحویل بگیر
گفتم باشه خو بچه زدن نداره امدم
خلاصه از بغل مامان بیمارستانم امدم بیرون
رفتیم در مقام نخست وزیری نشستیم (به صندلی پذیرش وقتی مریضا با اتمام نوبت مواجه میشنو کاری ازم برنمیاد میگن رو صندلی نخست وزیری نشستی) خو چرا میخندین
اصطلاحای مریضا رو به کار میبرم
خلاصه چندتای نوبت مونده بود و تعویض شیفت پزشکان بود مریضا مثل همیشه شش ماهه و عجول(خو شش ماهن دیگه فقط میخوان زودی کارشون راه بیفته) اخرش خودم میخونم دکتر میشم همشونو ویزیت میکنم
خلاصه دیدیم مامانم برام ناهار گرفته هرچی میگم من ناهار خوردم باور نکرد خلاصه این ظرف ناهار تا توی حلقم خالی نکرد ول کن نبود
بابا بهم نخندین خجالت میکشم خو
خو اونو خوردیمو
دوباره شروع کردیم به شماره دادن
وای خدا سیستم خراب شد
پدرم درامد تا دستی نوبت دادم مریضا رو بگین چقد غر زدن منم که کارد میزدین خونم درنمیومد
خلاصه یک ونیم ساعت تا سیستم درست شد همچنان داشتیم خودمان دستی ممینوشتیم
تا درست شد و یکم حالمان سرجاش امد
هیچی دیگه موقع برگشت اتفاقای جالبی افتاد که خندیدیم تو سرویس
اما وقت تنگه الان نمیشه بنویسم
++ کامنتارو جواب بدم که نصفش مونده منو میاین میکشین
- ۹۲/۰۲/۲۱
از دست این سیستمها که کارت رو اینقدر شلوغ کرد
دوبار دوبار هم نهار نخور میشی مثل من بعد می خوای به زور رژیم بگیری