.

.

.

اینجا ما هستیم و خدامون

-----------------------------
با قراردادن این عکس
به عنوان
عکس پروفایل وبلاگتان
به جمع ما بپیوندید
+عشق

http://nomovement.blog.ir/

سوءتفاهم

يكشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۴:۵۴ ق.ظ
سلام

اول اینکه قراره خطمو درشت کنم چون خیلیا واقعا باهاش مشکل دارن و چشماشون درد میگیره 

مخصوصا یکیش خودمم چون داشتم اون روز از اول وبلاگم میخوندم دیدم اوه چقد ریزن 

بازم چشم خطمو درشت میکنم

دوما اگه میگم اقایی چون اقای خونم میخواد بشه و سایش رو سرم باشه خوبه دیگه شما هم مثل من فک کنین با ی مرد واقعا سن بالا حرف میزنین اگه بدونین چی کشیدم تا باروم شد سنش خیلی کمتر از این حرفا

سوما خانومای گل خواننده های عزیز من پرستار نیستم یعنی شغلم پرستاری نیست همونطور که تو پروفایلم نوشتم مسئول پذیرشم و و قبلا مسئول صدور بیمه بودم

خانوم روزای من شما بهم لطف داری باشه اینو قبول میکنم من دکترم برای شما

چهارما که من خصومتی با کسی ندارم مخصوصا داداشم منی که اون شب حالم بد شد بخاطر ی تصادف کوچولو و اما اینکه حتی کادو تولدم بهم داده فقط باهام حرف نمیزنه یعنی نمیدونم چی شد که کلا قید منو زده اما کم کم درست میشه پس فقط حرف نمیزنیم 

پنجما صدای اقایی نشناختم چون داشت اذیتم میگرد فک کنین مغزم بقدری خسته بود که حتی از خیابون بزور رد شدم 

ششما ممنون دیشب من یکی دو بار دوش گرفتم مثل چی الان یخ کردم 

دیشب بقدری خوابم میومد که حاضر بودم فقط ی ساعت درست و حسابی بخوابم اما نشد درست بخوابم نمیدونم کی خوابم برد

و اینک داستان من

دیشب جاتون خالی ای ی دل سیر گریه کردیم بحدی حالم بد بود

چشم درد میکنه نمیدونم چرا یعنی ورم کرده مثل ی ظرف ماست خوری 

یکمم دیشب حالم بد شد بزور و بلا خودمو بخواب زدم 

الانم تمام بدنم درد میکنه اما چشمم بیشتر رو اعصابمه 

مامان که از صبح هی میگه کجا خورده به کجا زدی چرا اینطوری شده چیکار کردی  

حالا من هرچی بگم نمیدونم باورش نمیشه

یعنی میخواستم بگم رفتم خیابون نصف شبی دعوا کردم

خو مادر من من خوابیدم بیدار شدم اینجوری شده 

خلاصه امروزم اخرین روز توی این هفته میرم شیفت 

بقیه هفته رو تعطیلم یعنی این هفته دلم اساسی گرفته و دلش نمیخواد بگذره 

برای دلم: عزیزم بهونه گیری نکن روزای اخره قرارمون نبود بهونه گیری کنیا

برای کامنت ها: ممنونم از کامنت گذاریاتون لطفتونو به ما میرسونه تا جایی که بتونم جوابشونو میدم

برای اهنگ وبلاگم: ی جورایی احساس بهم میده که تموم دنیا تو دستامه

برای گوشیم: این روزا خیلی اذیتم میکنه و هر روز ی اذیتی میکنه

برای خوانندگان : هرکس ی اخلاقی داره منم اخلاقم اینجوریه هرکس از نوشته هام ی جوری استنباط میکنه اما اینکه شاید بعضی چیزا براتون درکش مشکل باشه و نتونید خودتونو جای من بذارین منم همچین چیزی نمیخوام که خودتونو جا من بذارید 

برای خودم: من قابل مقایسه نیستم در دنیا ی بهار خانومی بیشتر نیس و فقط منم که بهارخانمی هستم 


به حق میسپارمتون

در پناه حق

  • ادم و حوا

نظرات (۶)

Ey val bahar khanomi ma

پاسخ:
پاسخ:
همه ی دست و هورا برای بهار خانمی قصه ها
احسنت چه میکنه این بهار خانمی
دقیقا تو هرچی دوس داری بنویس من خودم میخونم نوکرتم هستم هیچ کی هم جای تو نمیتونه باشه
چون من هم اعتقاد دارم انسانها رو نباید باهم مقایسه کرد
(بچه مردم هم نشدیم اقلا سرمشق دیگران بشیم)
انشاالله دلت هم آروم میگیره
ما نیز تو را به حق میسپاریم

پاسخ:
پاسخ: من مینویسم مخالفان وبلاگ حالشون جا بیاد
من که خودم فقط یدونم
فقط یدونه تو دنیا تک هستم
  • الهام (احساسات پنهان)
  • بهار خانومی دنیا رو ساده بگیر
    بخند تا دنیا به روت بخنده
    فکر کنم بهتر باشه بری ازش بپرسی چرا قیدتو زده داداشت
    یه وقت بخاطر وصلتت نبوده

    پاسخ:
    پاسخ:
    چی گفتی الهام گیج میزنی ها
    بلی بلی کاملا منکه متوجه شدم

    پاسخ:
    پاسخ:
    شما الان چی رو متوجه شدی؟
    چه تویضیحات خوبی به به
    مخوصصا اخر نوشتت منو کشته بود برای گوشیم برا دلم ...

    پاسخ:
    پاسخ:
    خوبه حالت بد بود
    چه توجه میکنی به نوشته ها
    میگما نه ولش کن نمیگم
    دیگه این دو روز نبودم یه حالی از ما نپرسیدی بی مرام.....

    پاسخ:
    پاسخ:
    اصلا وبلاگت باز نمیشد
    اینترنتم هی قط و وصل میشه
    اخرشم میگی دروغ میگم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی