گواهی موقت فارغ التحصیلی + شوخی اقایی
از صبح سساعتای 10.20 بیرون رفتمو برای ی فیش ریختن برای خسارت
و اخرش گواهی موقت لیسانسمو گرفتم با چه دردسری
قربون خودم برم که یعنی ی چیزی پیگیر میشه تا نتیجه نگیره ول کن نیس
اگه تابحال برای گرفتم مدرک رفته باشین میدونین که بعد از فیش ریختن و عکس و مدارک تحصیلی دیپلمو پیش دانشگاهیی تاییده تحصیلی لازمه
منم چون قبل تصادفم ماه آذر دنبالش بودم تو روز بارونی کاراشو انجام دادم
امروز رفتم دیدم ی وای من همه کارام تموم شده جز تاییده تحصیلیم دستشون نرسیده
یعنی میخواستم خودمو خفه کنم
خلاصه برگشتم یعنی چی من هفته بعدش تماس گرفتم گفتین رسیده دستتون
بماند که چقد تو دلم بدوبیراه گفتم بهشون
هیچی دیگه از اتاق فارغ التحصیلان شوت کردنم به بایگانی
بایگانی پاسم داد به دبیرخانه
خلاصه اخرش گفتم اگه قراره مثل روز تکمیل پرونده اس تا بالا پایینمو برم
هیچی ناممو گم کرده بودن خلاص
همه کاراموز وادار کردن که بگردین نامه رو پیدا کنین اخرشم پیدا نشد
منم همش داشتم کاراشونو نیگاه میکردم
اخرش رفتن هر کدومشون ی طرفی
که مسئول همون قسمت برگشت گفت اینا رو شما ببین منم این زونکن ها رو نیگاه میکنم
خلاصه منم با حوصله و دقت یکی یکی نیگاه میکردم که ده تا برگه رو ورق نزده بودم که دیدم بله
بفرما این اسم من
گفتم چرا روش نوشتین موجود نیس
ببخشید من اینجا جلوتون روح هستم؟
خندیدن
گفتم خنده داره واقعا متاسفم براتون
برگه رو گرفتمو بردم دبیرخونه
گفتم اخرشم کار خودم بود
گفت خانوم من معذرت میخوام
گفتم نه من معذرت میخوام که باید تو دانشگاهی درس بخونم که اینجور ارباب رجوع بالا پایین میکنن اخرشم میخندن
من مسخرتونم بخندین
خلاصه نشستم تا نامه رو برام تایپ کردن
تشکر کردم گفتم لطف کردین
نامه رو گرفتمو امدم بیرون و رفتم فیش خسارت تصادف قبل عید بریزم تا برگشتم خونه 12.30 بود سریع لباسمو دراوردم وضو گرفتمو ناهار خوردمو داشتم میرفتم بیرون که اقایی زنگ زد
رفتم بیمارستان نمازمو خوندم و رفتم سر شیفت
شیفت خوبی بود اما شلوغ
چندتا نوبت متخصص اطفال دادم نمیخواستم ناراضی بیرون برن چون بچه هاشون کوچیک بود
اخرش شیفتم کلی تشکر کردن
بعدشم امدم سرویس سوار شدم و نزدیکای خونه یکی زنگ میزد میدونستم شماره مغازه اقایی اما هی بی انصاف نمیگه این طفلی خسته اس مخش کش نمیده اما اذیت کرد و هی میگفت من باباشم و این حرفا
اخر خیلی تابلو دخترم دخترم میکرد
اخرم نصفه جونم کرد و نزدیک بود بشینم گریه کنم که گفت منم خانومی
گفتم کوفت منم
یعنی دستم بهت نرسه
نخند خوبه خودت میدونی چیکار کردی حالا بخند اشکال نداره
خلاصه امدم خونه وضو گرفتمو نماز خوندم باز اینترنت اذیتم کرد تا وصل شد
الانم نشستم خونه
برم ی دوشی بگیرم و ی شام بخورم برگردم ببینم میتونم کامنتو جواب بدم
- ۹۲/۰۲/۱۴
,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸
شما هم تشریف بیارید
,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸,.-~*´¨¯¨`*•~-.¸