من + کارای امروز
ی عدد بهار خانمی خوابالو و موچاله هستم ی دو ساعتی هست بیدار شدم تنبلیم میاد برم پایین
اصلا ی حالی میده تو اتاق خودت لم بدی رو تخت
از خونه بزنم بیرون دو تا بانک برم اینترنتمو تموم داره میشه هنوز پولشو نریختم برم پول بریزم تا بتونم شارژ کنم
ی فیش برای آیین نامه بریزم و برای امتحان آماده بشم ایندفعه زیاد نخوندم فقط نرم افزارشو نصب کردم
دیشب کلا حوصلم سر رفت حتی حوصله اینترنت نداشتم مامانمشون زود خوابیدن تا 12 بزور خودمو نگه داشتم که اس ندم
اما خواب خیلی راحتی کردم خیلی راحت
گفتم بزار اقایی با خانواده راحت باشه
اخرشم دیگه طاقتم تموم شد و اس دادم
الانم سرمو از تخت اوزیرون کردم روز زمین با موهام بازی میکنم
ی همیچن دختر بی سر وصداییم
+ ایشالله تا 10.30 خونه هستم
ساعت 10.30 خونه رسیدم دیدین گفتم
یعنی ی ادمی هستم که بگم اینجوری میشه همونجوری میشه
تعریف کنم چی شد
هیچی اینجا پست گذاشتمو رفتم پایین دیدم اوووووووووووووووه چقد ظرفههههههه ماشالله
به ی نتیجه که رسیدم اقا شبا که ما میخوابیم مغولا حمله میکنن خونمون ظرفامونو کثیف میکنن
خلاصه ی چای ریخیتم ی کوچولو لبمو نزدیک لیوان کردم دیدم داغه رفتم ظرف شستن همانا تا چایی سرد بشه بخورم
جونم براتون بگه که ظرفا رو شستیم و امدیم تو اتاق لباس بپوشیم ساعت 9.20 از خونه زدیم بیرون
تو ایستگاه اتوبوس زنتو ببوس واستادیم ی نیگاهی به پشت ایستگاه که بانکه کردیمو دیدم ی کی اینجا رو شماره خوان کردن
خلاصه سرمو برگردوندم دیدم اتوبوس زنتو ببوس امد
یعنی مثل چی کیف کردم خوشحال دردلمان عروسی بود انگاری
با اعتماد بنفس سوار زنتوببوس شدیمو رفتیم دفترچه مامان عوض کنیم اخه اونجا شماره میدن باید تو نوبت بمونی ما هم شماره گرفتیم و ی نیگاه به شماره خوان کردیم چشمامون شش تا شد
اوه ننه کی میخواد اینجا وایسته شماره نیگاه میکنم ادمارو نیگا میکنم اخرشم سرمو انداختم پایین گفتم حالا که خودم گفتم به مامان برات عوض میکنم میشینم دیگه
یهو چشم به روی کاغذ روی زمین افتاد شماره 168 ی چقد خوب ده تا از خودم جلوتره به کناری گفتم شماره شما نیس گفت نه دیگه یهو دیدم میگه شماره 168
ی چقد خوب منم که با اون شماره خودمو انداختم جلو باجه دفترچه رو دادم گفتش تعویض گفتم بله گفت ی ساعت دیگه بیا
گفتم ممنون لطف کردین
خلاصه رفتیم بانک ملی اوه اونجا پر ادم گفتم وا ویلا ی بار پریدی ملخک دوبار پریدی ملخک ایندفعه میمیری ملخک
نخندین خو همینا تو ذهنم میومد
خلاصه شماره گرفتمو ی فیش واریز گرفتم برای راهنمایی رانندگی تا پر کردم دیدم میگه شماره 189 دیدین دیگه چطوری صدا میزنه منو میگی چشام داشت درمیومد
بازم پریدم جلو باجه فیش واریز کردمو امدم بیرون
نوبت بانک صادرات ریختن پول به کارتم برای تسویه اینترنتم وای ننه دیگه اینجا داشت میترکید خلاصه رفتم جلو باجه فیش بگیرم چند بار گفتم ببخشید ی فیش واریز لطف میکنین متصدی بانک متوجه نشد منم چادرمو محکم گرفتم دوباره کار ی ارباب رجوع انجام داد باز گفتم ببخشید ی فیش واریز میخوام اخرم متوجه نشد گفتم این دفعه بلندتر بگم باز گفتم نه اروم میگم یهو روشو برگردوند گفتم سلام ی فیش واریز لطف میکنین گفت ببخشین خانوم متوجه نشدم
خلاصه فیش واریز دادو ما هم داشتیم پر میکردم صندلی همه پر بود ی دوتایی که خالی بود اطرافیان اقا بودن منم همون کنار باجه که خالی بود کسی کار نداشت منتظر موندم ده دقیقه رد شد و یکی چک برگشتی داشت یکی ضامن اورده بود خلاصه کار اونا رو نیگاه میکردم
که متصدی که بهم فیش داد گفت خانوم فیشتونو بدین گفتم هنوز خیلی به نوبتم مونده گفتش اشکال نداره من میخوام کارتونو انجام بدم
گفتم خدا قربونت برم من راست میگن کار ی بنده خدایی رو راه بندازی خدا جوابشو میده ها
اینم فک کنم از صدقه سری اون خانوم دیروزی بود که کارشو انجام دادم تا جایی که رفت گفت خوشبخت بشی مادر.
بعد امدم بیمه هنوز نیم ساعت نبود دفترچه داده بودم دیگه رفتم گفتم دفترچه اماده اس دیدم گفت بفرمایید
منم تشکر کردمو امدم ایستگاه ایستادم یهو تا میخواستم ببینم اتوبوس میاد یا نه؟
دیدم واستاد مال خط ماست
خلاصه بعدشم رفتم خانه فرهنگ نزدیک خونمون ی نمایشگاهی بود خوب بود اما کلاساش زمانش یکم بد موقع بود
اما امدم خونه 10.30 دقیقه بود
ممنونم خدا جونم
- ۹۲/۰۲/۱۲