.

.

.

اینجا ما هستیم و خدامون

-----------------------------
با قراردادن این عکس
به عنوان
عکس پروفایل وبلاگتان
به جمع ما بپیوندید
+عشق

http://nomovement.blog.ir/

امروز من با سوتی هام

چهارشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۶:۳۶ ق.ظ
دیشب کمی افت توجه داشتیم 

دیشبم حالمان بد شد کمی جوش زدیم 

اخرشب هم دیگه با درد قلبم تموم شد و یکم حرفیدم با اقاییمون فک کنم یکم درد دلمان بالا امده بود و خیال 

پایین امدن نداشت 

یکم خودمان لوس کردیم 

اونقد توجه بهم نکردیم شدیم این 

خلاصه بازم پیاده روی نرفتم زن داداش بردن رسوندن (اخه قول داده بود مشتری داشت مجبور شد صبح زود ببرنش)من هی این شونه اون شونه کردم تا خوابم برد 

خلاصه یکمی تنبل شدیم 

الان فقط اهنگ گوش میدم

راستی یادم رفت بگم داداشمشون (داداش اولی) ی جفت کفش خریده بودن اما ندادن فک میکردن کوچیکه 

گفتم از پای من ی شماره بزرگتره

احساس کردم اندازه مامانه اما نمیدونم چرا ندادن


بعدا نوشتم:
که خلاصه ظهر ساعت 12 اینا اون داداش دومی با زن داداشمو فندقو عارف امدن و دو دست لیوان برای مامان اوردن طرح دار با گلهای ابی
یعنی تا دیدم یاد سرویس خودم افتادم مثل اون سرویس پارچ لیوان خودمه که برای جهازم خریده خیلی خوشملن
یعنی الان من از مامانم بیشتر ذوقم کرده چقد کادو گرفتش 

ظهر رفتم بیمارستان برداشته اقای ما اس داده :
روز زن بر هر زن پیره زن برادر زن مادر زن پدر زن سوزن امپول زن پنبه زن بیل زن جر زن زیراب زن و مخصوصا زن امین مبارک باشه
حالا این اس زمانی برام امد که خواستم ی قاشق ناهار تو دهنم بکنم قاشق در دهان همانا و اس باز کردن همانا و منفجر شدن من همانا
حالا همکارا چپ چپ نگاه کردن همانا 
مردم از خنده 
خوب خندمو که کردم اس دادم گفتم خدابگم چیکارت نکنه مردم از خنده همه همگارام چپ چپ نیگام میکنن
دیدم اس نیومد
براش تعریف کردم قاشق تو دهنم اس خوندن همانا منفجر شدن من همانا و چپ چپ نیگاه کردن همانا
خلاصه گذشت گذشت 
یکی از همکارا دنبال شماره تلفن یکی از دکترا بود شماره از دفتر تلفن پیدا کردم با اعتماد بنفس بالا شماره اقایی مینویسم میدم دست همکارم
یهو برمیگرده میگه ببخش ها اما شمارشو دکتر عوض کرده گفتم چطور گفت اخه تا جایی میدونم دائمی داشتش تا نیگاه کردم  دیدم ای وای من شماره اقای نوشتم سریع شماره دکتر نوشتم دادم دستش.
ایشالله سال بعد بتونیم منو اقایی هم ی چیزی بخریم بهشون کادو بدیم

امشب اقایی برای مامان شیرینی خرید گفتم ی شاخه گل میگرفتی مامان شیرینی نمیخوره که گفتش میخوره خوبشم میخوره
خلاصه امشب یکم زودتر رفتش
خوش بگذرونن ایشالله
هرچند دیشب داشتم از غصه بی تابی میکردم که تنهایی چقد بده 
این بی انصافها که همشون رفتن من تنها موندم
بماند که دوشاخه گل بهم رسید الان تو اتاق منه که خشکشون کنم
سوتی زیاد دادم
مثلا برای شماره خونه عمه چهار رقم اخر شماره اقایی نوشتم دادم مامان
بعد هی زنگ میزنه میگه اشتباهه
که خودم شماره رو دوباره گفتم مامان گرفته میگه وا این چهار شماره که اخرش فرق میکنه مال کیه
من تا نیگاه کردم سریع خودمو رسوندم تو اتاق 
مردم از خنده خدا بگم چیکارت کنه که هوش و حواس برام نزاشتی



دلاتون شاد لباتون خندون غماتون بر باد

  • ادم و حوا

نظرات (۱۱)

میترسم اینقد شماره آقاییتو همه جا بنویسی آقاییت مجبور شه شمارشو عوض کنه

پاسخ:
پاسخ:
نه عوض نمیکنه بخواد عوض کنه هردومون عوض میکنیم
کلا این 4 رقم شماره آقاییت خیلی کاربرد داره ها
یه دفعه هم رمز یکی از پست ها بود
ماشاالله آقاییت هوش و حواستو برده دیگه
الان بگیم اسمت چیه 4رقم آخر شماره آقاییتو میگی
صدات کنیم بجا بله 4 رقم آخر شماره آقاییتو میگی
کلا این 4 رقم عجیب ملکه ی ذهنت شده
حواست باشه جایی میری واسه استخدام بجا شماره شناسنامه ای تلفنی چیزی اون 4 رقم معروفو ننویسی

پاسخ:
پاسخ: والا ی خرابکاری ها کردم این روزا
اون رمزو که خود اقایی گذاشته بود
چون خیلی بهش فک میکنم با اونکه اون همه سرم شلوغه با اونکه ازش دورم با اون که ی وقتها دلتنگشم با اون که یوقتها اونقد عصبی میشم که تنها کسیرو که ناراحت میکنم اقایی
اره ملکه ذهنم کرده میبینی عزیز جان
همینو بگو اونجا چه شود بااون شماره تلفن

من زن خلق شدم ...نه برای درحسرت یک بوسه ماندن ..برای خلق بوسه ای از جنس از جنس ارامش...
من زن خلق شدمکه همخواب ادمهای بیخواب شوم..زن شدم که برای خواب کسی رویاشوم...
من زن نشدم که درتنهایی ام حسرت اغوشی عاشقانه راداشته باشم ..زن شدم ..تا اغوشی درتنهایی عشقم باشم..به افتخار توومن...
روزتون مبارک
به خدا توکل خودم بهتریناشو برات میخرم

پاسخ:
پاسخ:
مرســــــــــــــــــــی
همین گلم برام ی دنیاس
ممنون که بفکرم بودی
خب تو باید خودتو واسه آقاییت لوس کنی دیگه اشکال نداره من حامی و پشتیبانتم

پاسخ:
پاسخ:
چشم اقایی ببین اینا بهم یاد میدن ها
فردا خودمو لوس کردم نگی چرا اینجوری میکنی ها
همش این خودم جان یادم داد
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام مولای خوبم تبریک بخاطر میلادخانم "فاطمه زهرا س"
تبریک به دوستان و محبان و عشاق خوبان عالم
وتبریک ویژه به تموم مادران بهشتی
روزت مبارک بهارخانمی

پاسخ:
پاسخ:
مرسی ممنونم برای شما هم مبارک باشه
دلم میخواد عکس هدیه ای که واسه مامانم خریدم رو بزارم خووووراستی آقاییتون چی بهت هدیه داد:)

پاسخ:
پاسخ:
بزار ببینم
اقاییمون برام دنیار رو خریده
روزت مبارک
اوم تا حالا اشنکه نخوردم البته با این مدل غذاها میونه خوبی ندارم

پاسخ:
پاسخ:
ممنونم حاج خانوم روز شما مبارک
حالا ی دفعه بی برات درست کنم بخور مطمئنم پسند میکنی
به لطافت گل !.به زیبایی ساحل .!به عمق دریا.!به عظمت اسمان! .به شکوفایی بهار.!معطرتر از گل سرخ!.ای نازنین خلقت به چه مانندت کنم?ستایشت می کنم چون شاهکار خلقتی.ای ماندنی ترین اواز.ای موزونترین ترانه روزت مبارک

پاسخ:
پاسخ:
مرسی
چقد قشنک بود
روز شما هم مبارک
Nazar bad az takmile neveshte azizam

پاسخ:
پاسخ: ممنونم بازم

مادرم، پیامبری بود، با زنبیلی پر از معجزه؛

یادم نمی رود، در اوّلین سوزِ زمستانی؛

النگویش را، به بخاری تبدیل کرد ...!

پاسخ:
پاسخ:
ای خدا سایشون و همیشه بالاسرمون نگه دار

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی