مادر روزت مبارک
میدونم خواب شبو بهت حروم کردن
میدونم تمام درداتو کشیدی و زمانی به بیمارستان رسیدی توی ماشین دنیا امدم و زمان رسیدن که فقط بند ناف منو زدن
میدونم قبل من دوتا کوچولوی دخمل خانوم ناز داشتی و مجبور شدی کورتاژ کنی
میدونم در تمام ضعیفی بدنت و ناخواسته بودن من تحملم کردی تا بدنیا بیام
میدونم با وجود سه تا پسر وجود من واقعا مشغله شد
میدونم ضعیفی من و نداشتن شیر ناچار شدن برام کوپن شیر خشک بدن
میدونم مجبور بودی تنهام بزاری و به خیابون بری
میدونم تمام حرفا و کنایه ها رو بجونت خریدی حتی برای دختر شدنم و حرفی نزدی
میدونم خیلی چیزا رو بجون خریدی و زبون به کام گرفتی
میدونم مواظبم بودی که ضعیف تر نشم بتونی زنده نگهم داری
میدونم تا سینه خیز کردم چقد خدا خدا کردی که بمونم
میدونم تا راه افتادنم چقد حرف شنیدی
میدونم برایت سخت بود با وجود نوزادی دیگر(داداش کوچیکم) و نگهداری دختری به ظریفی من
میدونم بچگی کردم تا بزرگ شدم
میدونم سخت بود برایت فهماندن حجاب و نامحرم بودنم
میدونم سخت بود برایت فهماندن لباس گشاد و روسری در سر داشتن
میدونم کوته فکری کردم تا بزرگم کردی
میدونم با بزرگ شدن من دونه دونه موهای تو سفید شدن
و اما حالا دختری شدم که رو پای خودم وایستادم و دوش به دوش پسرانت راه میروم و کار میکنم
و حالا منم با دستای خالی
وامشب لحظه ای از آن خود نبودم
که بیام بغلتو روزتو تبریک بگم
امیدوارم سال های بعد برایت جبران کنم
جز اینجا حرفایم جایی ندارن
به خودتم تبریک میگم