خبر خبر خبردار
الان چندروزیه حالت تهوع میاد سراغم با سردردهای دیونه کننده
ساعت 2.30 بعدازظهر بود که سردردم بیشتر شد به حدی که فقط غلت میزدم رو تخت
فکرشم داره دیونم میکنه
خلاصه بماند که چقد کار داشتیم و من با اون سردرد دو تا بچه فندوق و عارف میگم میشناسینشون فندوق (دختردوماهه داداشم ) و عارف (دختر 5ساله) یعنی این دوتا دیونم کرده بودن 
سه روزه دارم مادری میکنما یعنی روز مادر برام کادو میگیرن یانه؟؟؟؟؟؟؟
نخندین خو هنوز کادو تولدمو بهم ندادن 
فک کنم یادشون رفته برام بخرن
این روزا خیلی خوشحالم خیلی فقط حالو روزم خوب نیس که ایشالله بهتر میشم شبا موقع که اونقد میخندیم که خدا میدونه من میگم الانه غش کنم از خستکی اخرشم نصف اس ام اس ها تو خواب و بیداری اتفاق میفته
دوباره شدم همون خانم خوشگله و خوش اخلاق شاد و سرحال
از دیروز میگفتم خلاصه برای مصاحبه رفتم از 6.28 تا 6.58 کلا از خونه بیرون رفتن و امدن طول کشید نزدیکمونه دفتر بودخلاصه کم نیاوردم هرچی میگفتن توضیح کامل میدادم من درمورد کارام بیشتر تجربه داشتم چون از اول دوست داشتم یاد بگیرم الانم دنبال اینم دوباره بتونم با مدرک برم جلو چون تمام چیزای که یاد گرفتم همش تجربی بوده و بدون مدرک جلو رفتم خلاصه منشی و مدیر اون دفتر هردوشون سوال میکردن و منم ی نفری جواب میدادم تا متوجه شدن من سابقه دوسال و نیمی دارم تو این کار و تموم کردن رفت و برگشتم خونه باز دوتا وروجک بودنو و من و زن داداشم
اخرش گفتم اینا اگه پسر میشدن من چیکار میکردم
خدا ممنون که لطف کردی هردوشون دختر شدن واز این بلای خانمان سوز نجاتمان دادی
نمیدونم خیلی بچه دوس دارم اما دلم نمیاد ناراحتشون کنم سرشون داد بزنم بچه ان بزار بچگی کنن
ما که از روزی دنیا امدیم بهمون گفتن ماشالله خانمی شدی جارو دادن دستمون جارو بزن 
قدم کوتاه بود به ظرفشویی نمیرسید زیر پام قابلمه میذاشتم
همیشه حجابمو داشتم اخه پسر عموهام میومدن خونمون یعنی با هم بزرگ شذیم
الان یکیشون سربازه یکشیونم کرمان ارشد میخونه اما خیلی وقته که با هم نیستیم یعنی از کنکور پسر عمو بزرگه دیگه زیاد با هم نبودیم چون مشغول درس خوندن بودش خلاصه ما هم درس خوندیم و کارای خونه کردیم خیاطی رفتیمو کلاس رفتیمو شدیم اینی که الان هستیم اونوقت شب تولدم مهمون ناخونده ما شدن عمو و پسراش بعد پسر عموم (کوچیکه)برگشته میگه ایشاله فارغ التحصیلی گفتم فارغ التحصیلی چی؟
همه زدن زیر خنده یعنی من اینقد کوچولو به چشم میام بابا تموم کردم رفت برا خودم خانوم شدم
وقتی سال دوم دانشگاه بودم عمو کوچیکه میگفتش از الان بخون برای دانشگاه گفتم عمو جان من الان داننشجویم گفت چیییییییی؟ گفتم دانشجوریم گفت من فک میکرد راهنمایی هستی 
(اخه من کجا شبیه دخمل راهنمایی هاست عمووووووووووو)
یعنی گفتم خدا روشکر که همه سنمو کم میبینن
منم برای تولدم فقط چهار تا شمع روشن کردم این سومین تولدم بود ی بار 16 سالگی ی بار 23 ی بار 24 که 16 سالگی همه فامیلامون دعوت بودن
حالا فک میکنم آیا من خانوم شدم یا دختر خانوم؟؟؟؟؟
اخه قبلا همه کار میکردم تمیز کاری خونه و حتی تحقیق بچه هارو تایپ میکردم و یا کار دستی درست میکردم گل درست میگردم نمیدونم الان توی این موندم خانوم شدم یا نه؟
ای بابا چقد درهم برهم شد این پستم
خلاصه هیچی بعدشم زنگ زدن گفتن قرعه کشی بهم افتاده
خبرو به اقایی رسوندم
قرار شد برم طلا بخرم بمونه برای خونه زندگی خودمون چون اهل خرید کردن لباس و کیف و کفش نیستم و چیزی لازم ندارم
بعدشم باز قرار بود شام درست کنم که وحشتناک حالم خراب بودا
یکم با اقایی حرف زدیم طفلی چقد سختی میکشه میفهمم چقد اینور اونور میزنه خودشو
خدا خودش بحق این روزا و ولادت ها خودش روزی برسونه
موفقیت و پایداری بده
حرف زیاده اما سرجمع کردنش واقعا کار سختیه
الانم منتظرم اذان بگن برم سرنماز برای تک تکتون دعا کنم
تقدیم به اقایی عزیزم:
من این روزامو به تو مدیونم
با تو خوشبختم اینو میدونم
بهم نزدیکی به حس دستام
تو اینجایی منم همینو میخوام
از این بغضی که بهم نزدیکه
نباشی دلم تاریکه
یکی رویامو ازم میگیره
اهنگ کلیک تقدیم تمام مامانای عزیز:
علی الخصوص دوتا مامانای خودم از همین جا میخوام اولین نفری باشم به مامانای گلم تبریک بگم ایشالله در اینده از خجالتتون دربیام . اینور ماچ اونور ماچ مامان همسری و ماامان خودم.
اینجا از سلما جان بگم که روزت مبارک مادر از طرف پسرکت که اینروزا خیلی از سر وکولت بالا میره
مادرم وقتی تو غربت، یاد یاران می کنم
عکسه ماهت رو همیشه، بوسه باران می کنم
مادرم اگه خدا خواست که به خدمتت بیام
جان فدای تو به ره، جان نثاران می کنم
جان فدای تو به رسم جان نثاران می کنم
جان فدای تو به رسم جان نثاران می کنم
مادر صفاتو قربون، شوقه نگاتو قربون
وقتی صدام می کنی، زنگ صداتو قربون
کم نشه سایت از سرم، الهی قربونت برم، الهی قربونت برم
اونی که فدات میشه منم، ای همه جانو تنم، مگه ازت دل می کنم
کسی جای تو رو تو قلبه من نمی گیره هرگز، مادر
اردتمندی در وجوده من نمی میره هرگز، مادر
کسی جای تو رو تو قلبه من نمی گیره هرگز، مادر
اردتمندی در وجوده من نمی میره هرگز، مادر
ای شاه بیت ترانه عشق، ای وجوده تو بهانه عشق
کم نشه سایت از سرم، الهی قربونت برم، الهی قربونت برم
اونی که فدات میشه منم، ای همه جانو تنم، مگه ازت دل می کنم
مادرم فکر نکن حتی یه لحظه، از تو غافلم
تویی گل سرسبده باغ و گلستانه دلم
مادرم اینو بدون تویی تو دنیا، عزیزترین کسم
دلم می خواد همش بگم, دوست دارم مادر، مادر نفسم
کم نشه سایت از سرم، الهی قربونت برم، الهی قربونت برم
اونی که فدات میشه منم، ای همه جانو تنم، مگه ازت دل می کنم
انشالله تو هم هرچه زودتر قاطی مرغاشی و مام بهت تبریک بگیم ......
ولی خوب همینجوریشن مبارک باشه
راستی ما عارف رو اسم پسر میذاریمهاااااااااااا جالبه تا حالا واسه دختر نشنیده بودم