جمعه من

صبح قرار بود ساعت 8 برای مامان بزرگم نوبت ازمابیش بگیرم خلاصه بعد از چند بار تزریق کردن قراره چشمشو عمل کنن

خیلی بد شده نوبت ازمایشگاه پیامکی کردن قبلا شیفت که بودم براش شب نوبت میگرفتم اما الان نمیشه هرچی به مامان میگم امروز جمعس نمیشه برا فردا نوبت گرفت هی گیر داد منم اس دادم دیدم جواب نیومد فهمیدم کلا امروز نوبت دهی ندارن و نوبت شنبه رو از پنج شنبه میگیرن  اخرشم ی اس از جیب من به مخابرات به نفع رسید(خسیس نیستما فقط این اس اسراف شد)

از صبح که با زنگ اقایی بیدار شدم هنوز خوابم میومد اما خوابم نبرد دیگه همش این شونه اون شونه کردم اخرشم چند تا اس دادیم رفتم پایین صورتمو شستمو خلاصه چایی خوردم خرما و ....

ی فیلم نصفه دیدم از شبکه نمایش اسم فیلم دعوت بود فک کنم 45 دقیقه اخرشو دیدم 

الانم اومدم تو اتاق کتاب دستم گرفتمو علائم از سایت راهنمایی رانندگی میبنمو تکرار میکنم که ملکه ذهنم بشه

خلاصه برای خودم عجب اموزشگاهی درست کردم میخوام خوب بخونم بعد برم امتحان بدم خواستن توانستنه

پس میخونمو و تلاشمو میکنم بقیش توکل بخدا 

زن داداشم رفت خونشون

نمیدونم چرا اینقد بهش عادت کردم  خیلی دختر خوبیه  همش داره کمک میکنه خلاصه دیروز اولین جلسه ای بود که داداش بردش فیلم برداری دوتا جشن رفتن 

صبح گفت شونه هام درد میکنه گفتم مال موتور سواری بوده چرا پالتو منو نبردی سرما میخوری خو 

این داداشمم که انگار چسبیده به ما(البته احساس میکنم چسبیده به زنش تا من والا)

داداشم امده میگه شما دوتا چی میگین

زن داداشم گفتش ی دقیقه نمیزاری با خواهرشوهرم درددل کنم

خلاصه مامانم خوشحاله مشتری هاش راضین الان مشتری مامان امده همش داره تشکر میکنه و میگه دستتون درد نکنه 

الانم ی عدد خانوم خوشگل موشگل و خندون با ی نفس بریده از بس دویدم پایین بالا اینو بیار اونو بیار

واااااااااااای خسته شدم هااااااا

حالا یکم حالم جا بیادش مینویسم

الانم اهنگ گوش میدم      

(روان کاور )ترکی - انتخاب

 بهادر - زبونم داره میگیره

یاشار و شروین -تو هم حال منو داری

رضا صادقی - نترس

اگه غم داشتی یه روز اگه کم داشتی هنوز اگه دیدی دنیا خنده هاتو دزدید

  اگه حس کردی خدا !!!!! نیست حواسش به شما

اگه روزگار به ساز تو نرقصید  برقص من با تو بیدارم نترس تنهات نمیزارم*

بمون از عشق و با من بخون نترس تنهات نمیزارم بخون از عشق و با من بمون نترس

محمد علیزاده - حس عاشق شدنی

                                                             تو حس عاشق شدنی، حس رسیدن به اوج

مثل رهایی از قفس، یا ساحل امن یه موجآرامش نگاه تو، منو به بند می کشهبزار دل تنهای من، دوباره عاشقت بشهتا لحظه ی طلوع تو، چیزی نمونده ماه منبیا و این شب بدو، از تو ترانه خط بزندوباره مهتابو بیار، تو این شب بی انتهاصدای قلب من تویی، تو این شکست بی صدانزار که خاطرات بد، رو خنده هات خط بکشنبه روزگار من بتاب، من از تو میرسم به من