پنج شنبه اردیبهشتی

دیشی نمیتونستم بخوابم

هر چی زمین و زمان بالا پایین کردم خوابم نبرد البته بگم ها

اگه خوابم نبرد داشتم میخوندم هرچند بعدشم برداشتم لپ تاب روشن کردمواهنگ گذاشتم و میخوندم

خلاصه نمیدونستم اینقد راحت خواب میفتم و کسی برای امتحان منو بیدار نمیکنه

الان ناراحت نیستما فقط از خودم دلخورم اخه چرا خوابم سنگین شدش

امتحانم افتاد برای شنبه فداسرم چون امادگیشو بیشتر دارم 

دیشب همش خواب علایم راهنمایی رانندگی میدیدم 

الانم بدنم درد میکنه یک مشت مالی بدن اخ این استخونام قرچ و پرچشون در بیاد

خلاصه گوشیمم هنوز ندادن درست کنن چند تا اس دارم توش گفتم خودم ببرم ی موبایل فروشی ی باتری بندازم روشنش کنم عکس و اس ام اس هاشو پاک کنم بدم تعمیر اساسی

از این گوشی خوشم میاد اما تقصیر خودم بودش

الانم میون خواب وبیداری اهنگ گذاشتم 

حال ندارم برم پایین کمک مامان بدم

این اقایی هنوز فک کنم روبراه نشده اونم تو خواب بیداری اس میده این گوشی سونی اریکسون قدیمی که پدرمو درمیاره تا ی اس میخونم یا ی اس میدم

اینقد صدای مکالمه اش بالاس که همه عالم از هفت فرسخی میفهمن اقا طرف چی میگه 

خلاصه الان خمیازه پشت خمیازه فک کنم کمبود خواب دارم

ها فردا شیفتم تا 12 شب خداااااااا

اینو کجای دلم بزارم چطوری بخونم باز میشه حکمت این شب زنده داری دیشبو خواب موندن امروزم

خدایا شکرت