پیچوندن بیمارستان

اینقده الان حال میکنم ی ساعتونیم بیمارستانو پیچوندم 

حیف حالم خوب نیس والا میزدم میرقصیدم البته بماند که فردا امتحان دارما

حیف اقاییم مریضه نشد بعضی از کامنتا رو جواب بده و تایید کنیم (قابل توجه سلما جونمو سمانه جونم)

حیف دلو دماغ نداریم خلاصه اقای ما تو خونه موندش 

خودمم میخواستم بمونه تو خونه تا زود خوب بشه 

ای خدا مامانش که جواب منو ندادش که یکم سفارششو بکنم و بگم بهش برسه

اصلا قاطی کردم اساسی ها

والا

رفتم بانک برای ی فیش هزار تومنی 

نخندین دیگه ایشالله همین روزا قبول میشم بعدش عملی قبول میشم بعدش گواهینامه امد ی ماشین میخرم بعدشم هیچکدومتونو سوار نمیکنم چون بهم خندیدن والا (اعتماد بنفسی دارما)

خلاصه نمیزارم بوق بزنین حالا الکی اصرار نکنین والا اونجوری نیگاه نکنین

ای بابا بیان از خواب و خیال بیرون دیگه 

کو تا من گواهینامه بگیرم بعد برم ماشین بخرمممممممم

اووووووووووووووووووه کی میری این همه راهو والا

حالا همین لپ تابو راهنمایی و رانندگی کنیم 

همین وبلاگو مدیریت کنیم تا برسه به ماشین سواری

الانم نشستم دارم کتاب چراغ سبز میخونم برای امتحانم

هی ی روزی میشه میام میگم هوراااااااااااااا گواهینامه گرفتم

قان قان ماشین سواری اخ ببخشین قان قان مال موتور بود یاماشین؟؟؟؟؟؟؟

ای بابا نخندین بخدا هول کردم خو

حالا باز یادم بیاد چیکار کردم بازم میگم

++خدایا همه مریضا رو خوب کن این اقایی ما رو هم صحیح و سلامت وشاد برای ما عطا کن 

آمین بلند بگو

الهی آمین

+++ ی همچین اقای داریم ما 

اول میاد وبلاگو میخونه بعد میگه امدمو رفتم 

والا میبینین

الانم ناراحتم ازش یا میخواست بمونه خونه بیرون نیاد یا اینکه نمیخواست منو هوایی کنه

ای خدا

شکرت