اقای
يكشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۷:۴۹ ق.ظ
صبح که پا شدم یعنی ملیسا بیدارم کرد برادر زادم صبح هم نبود ظهر بود ساعت 10
بیدار شد بابا: اینو ببر بزن به حساب شوهر عمت این چیه هیچی بهش بدهکارم از بابت گند کاری های داداش
ای خدا از این مکافات کی میخوایم تموم بشیم پس من چی یا داداش کوجیکم چی ما بچه هاش نیستیم
اینم میگم از بچگی رو پای خودم واستادم
هیچ انتظاری از هیچ کس هم ندارم
توکلم به خداس
- ۹۲/۰۲/۰۱
من مشکلم علاوه بر این چیزای دیگه هم هست
این یه جور عدم تفاهم تو اعتقاداته که من نمیتونم تحملش کنم.