همینجوری نوشتم
دوشنبه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۱، ۰۷:۲۱ ب.ظ
دستو دلم به کار نمیره نمیدونم چرا
خستم حوصله ندارم نه هیچ کدوم اینا نیس
یکم دلتنگ شدم
اما
مهم نیس
روزی میاد که بیام بگم پا شده رفته مغازه
روزی میاد با هم بریم خرید
روزی میاد بگم برنامه هامون چطوری پیش رفت
اره مطمئنم روزهای خوبی تو سال 92 در پیش دارم
سال 91 سال من وتو
زیباترین احساسو تجربه کردم
قابل ستایش است
سرنماز برای همه دعا کردم
الانم دراز کشیدم رو تخت موهامو باز کردم ریختم رو شونم
دارم اینجا یادگاری مینویسم
ی اهنگ شاد گذاشتم و دارم گوش میدم
چون میخوام از این حسو حال دربیان
++ اخ جون همسری الان زنگ زد 21:48
هورا ممنون خداجون
+++ الانم رفت عابر بانک
بازم ممنون کم کم داشتم بی طاقت میشدم21:55
- ۹۱/۱۲/۲۸
6 سال منتطر بودم...همراه با لذت و زجر
خوشبخت بشین و سرفراز