ی حرف های دارم با خودم

بیاید اشتباه دیگران را نکنیم حرف دلم خودمان را بزنیم اخرش که چی اخرش غیر از اینه که حرف دلت بمونه و تا اخر عمر به عزیزت نگی

بله درست متوجه شدی از مردی میخوام صحبت کنم که صبح تا شب دنبال ی لقمه نان برای من و شماهای میشه که انتظارمون ازشون اینهاست

بوی عطر و ادکلنش دیوانه کنه

زود بیاید خونه و بیشتر کنارت باشه اما او باید مخارج زندگی بگذارد

محبتش ده برابر خودمان باشه ی جورایی ناز بکشه

من وشماها فقط خودمون و نیازهامونو میبینیم 

اگر دعا خیر پشت سر مردتان بکنید مطمئن باشید اون دعا پشت سر خودمان خواهد بود

اگر او را دوست بداریم انگار خودمان را دوست داشته ایم

اگر بخوام حرفش را بزنم به ی صفحه دو صفحه تمامی ندارد باطن مرد لطیفتر از دستان منو شماهاس باور نمیکنی تنها کنار اسمش بزار جان اره ی کلمه سه حرفی به نام جان ببین چه ها نمیکند ببین چقد لطیفتر برخورد نمیکند

نمیدانم ما زن ها و دخترها از جان مردان چه میخواهیم یکسره غر میزنیم یکسره ناراحتشون میکنم یکسره از اینور انور حرف میزنیم

اری ی دیقه میتونی فک کنی حرف زیاده اگه موافقی بنویس و اگه مخالفی بازم بنویس