اخرین شنبه سال 91 و تموم شدن دادگاهم
اه واقعا اینا حالیشون نیس خودشون میگن شنبه
باز الان میگن باید 11 برید دادگاه
واقعا ها
اینا خیر نمیبینن از حقوقشون بخاطر سردرگم کردن ارباب رجوعشون من که واقعا ناراحت شدم
بعدش رفتیم سهمیه هامونو بگیریم (فروشگاه بسیجیان یا همون فروشگاه زنجیره ای یاس) یکم موادغذایی گرفتیمو شد 136 تومن ناقابل
خلاصه برگشتیم خونه
ویکم تمیزکاری اتاق خواب بخاطراینکه وسایلمونو خیلی جابجا کردیم کارتن هارو مرتب رو هم چیدم
بقول داداشم این جهاز من جمع بشه این کارتن ها هم کم میشه والا راست میگه از بس خردوریزه خریدم و نمیدونم چی ندارم
خلاصه اتاق خودم یکم دیگش مونده که اونم تا شب تموم میشه
راستی امروز شیفت ندارم اما بجاش فردا ی جلسه داریم قبل عید من فقط فردا و پس فردا شیفتم و تا 13 فروردین از بیمارستان راحتم
البته به دلیل اینکه سال پیش 13 روز عیدو در بیمارستان داشتم به هموطنان عزیز کشورمون خدمت میکردم امسالو کلا پیچوندم
خلاصه من امسال عید نیستم و مسافرتم
یکم خرده کاری مونده و ی عالمه لباس نشسته که فک میکنم دست منو میبوسه بخاطر اینکه مامان این روزا واقعا سرش شلوغه
منم تازه به فکر سفره هفت سین افتادم و قراره ی سفره هفت سین خودم بدوزم و کلا چیزای ابتکاری بزارم سر سفره
دیگه چی میخواستم بگم اها الان قرار شد کارای خونرو کم کنیم و بعدش بریم داداگاه و پروانه کسب داداش که ضامن بابا شده بود از ضمانت دربیاریم و بعد پروندمونو ببندیم و به سال جدید نخوریم ایشالله
حالا بعدازظهر اینجا دوباره تکمیل میکنم که چه اتفاقای تو اخرین شنبه سال قرار بوده بیفته و افتاده
+ دعا نوشته:برای تک تکتون دعا میکنم روزای اخر سال بهترین روزاتون باشه سال بعد بگین چقد زود گذشت مجرد متاهل بشه متاهل بچه دار بشه و علی خصوص مشکلاتون بشه قد ی سوزن
+ التماس دعا
فعلا روز خوشی رو براتون ارزو میکنم
++ اضافه شد تموم شد داگاهمون هورااااااااااااااااااااااااا
+ خدا پای هیچ کسو این جور جاها باز نکنه ایشالله
- ۹۱/۱۲/۲۶
ازت خیلی ممنونم
این کوچیکترین کاری بود مریم جان که ازم برمیاد
خواهش میکنم کاری نکردم
فقط چیزی رو که خوندم و گفتم شاید بهت کمک کنه که مطمئنم بهت کمک میکنه