نوشته هام پریددددددددد بلاگفااااااااااااااااا
اااااااااااااااه
ی چند روزی شیفت ندارم یعنی چطوری بهم خوش میگذره با این حاااااااااااااالم
اهنگ میزارم صداتو میرممممممممممممممممم بالا
بردار گرامی امدن با دوتا دوشیزه اش و خانم ملکه که زودی رفتن اخه مادر گرامی خونه تشریف نداشتن
چندروزی هست مامان گیر دادن بیا برو باهاشون خرید
مامان؟
لازم ندارم
همینا خوبه
مامان شلوار بگیر نداری
میخوام چیکار هنوز همینا خوبه من که چادر سر میکنم همینا فعلا خوبه
برای مهمونی اینا نداری خو
خو نداشته باشم مهم نیس
دلم بچه بازی میخواد میدونین چیه دوس دارم ی چندسال برگرده عقب برم تو کوچه بدو بدو کنم و راحتتتتتتتتتتت نفس بکشم دلم دختره اینجا نشسته میخواد دلم بستنی شاه توتی میخواد دلم خیلی چیزا میخواد دلم تورو میخواد دلم سفره هفت سین ابتکاری میخواد اوووووووووووووه عق گرفتم از این بچه بازیای خودم
خو مامان امد بالا باز شروع کرد به حرف زدن
کلا یادم رفت جی میخواستم بنویسم
خلاصه هنوز بهتون یاد ندادن امدین تو ی حرفی چیزی بگین
شاید ما کار داشتیما
- ۹۱/۱۲/۱۵
گاهی آدم نیاز داره بی خیال همه چی بشه و بزنه به بچگی برو خرید کن حتما بروهاااااااااااا.............
ما خودمون گاهی با همسری میزنه به کلمون با پسرک میریم تو حیاط آب بازی یا همو میکنیم پر رنگ یا سه تایی با صدای بسیار بلند ضبط صوت وامیستیم به رقصیدن اگه آدم این کارا رو هم نکنه که زندگی میترکونه آدمو که.................
سلام بچگی میکنم اساسی