شاید پایان راه باشد ....

احساسمو زیر پاهاشون میزارن

اینم از ناهار 

راحت کوفتم شد

هوس آرامممممممممممش کردم 

یکم گریه سبکترم کرده ی ساعتی هست خودمو تو اتاق حبس کردم

چندتا اهنگ گوش کردم از ته دل گریه کردم منو بارون وتلافی و دل بریده و زار زدم به حال خودم

ی تسبیح دستم اشکام از یطرف گوشی رو تو گوشم فشار میدمو صداااااای سیستمو تا ماکزیمم میبرم بالاااااااا

میخوام فقط صدای خووووودم باشه

حالا ارومتر هستم

این روزهام خیلی سخت میگذره

ی ججورایی از زندگی بریدم دلم هوای ی دوش اب سرد کرده و سرمای بعدو تب و لرز شب

این حقم نیسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس

این همه تنهایییییییییییییییییییی

وقتی تو اینجاااااااااااااااااایی

میرسد روزی که برمو جایی برای پر کردن نداشته باشین

چشامو باز کنمو ببینم جای نیس که گله شکایت کنن

روزی میرسه که خاک عالم بر سر ریختن فایده نداشته باشه

زیر ی مشت خااااااااااااااااک بی جانتر از همیشه دنیاتونو بسپارم به خودتونو و جونمو بردارم ببرم

روزی به پایان دفترم خواهد رسید ...............................

 حالت تهوع و دست درد داررررررررررررررررم سرمم کم کاری نمیکنه کمال لطف بر سر ما با درد فراوان واگذار کرده

+ خدایا راضیم برضایت

دلتنگتر از روزای تنهایی هستم

مشتاق دیدارت هستم مرا دریاب

فقط بی توشه دست خالی منو نبر