نمیدونم چمه
داغ داغم اما چمه نمیدونم حالم ی جورایی خاصه دست به سیاه و سفید نزدم صبح زود البته اذان بودش رفتم حموم همش دوساعت خوابیدم ساعت سه و نیم بیدارشدم دیگه خوابم نبرد اخرش رفتم حموم الانم منتظرم اذانو بگن برم سرسجاده
حداقل اونجا دلم اروم بشه خدایا اذان چی داره که من خودمو اینقد غریب میبینم تو دنیا
حسادتم گل کرده بی غرور میگم حسهای وجودمو حس های دخترونمونو
ی وقتها داغ میشی درونی اونجا چی سردت میتونه بکنه
حرفامو بی پرده میگم لخت لخت
چرا اغراق کنم دوباره حالت تهوع
دوباره سردرگمی
اخرشم باید بگم حالم وصف شدنی نیس
از تب تند من نترس که عاشق چشات منم
هزار سالم بیاد بره کم نمیشه از خواستنم
از تب تند من نترس که یه روزی هوس بشم
از تو به قیمت جونم محاله که دست بکشم
مگه نمی بینی چشام بارونی خواستنته
دارم حسودی می کنم به پیرهنی که تنته
مگه نمی دونی دلم دلتنگ با تو بودنه
غصه ی هیچ چیزو نخور عشقت همیشه با منه
با وضع الانم چه غوغایی میکنه
ی چایی دارچین از گلوم پایین نمیره اخه من چه مرگمه یکی بدادم برسه
+خدایا ممنونم بخاطر صبری که بهم دادی
+ دلم بی هوا دوست داشتن میخواد
- ۹۱/۱۱/۲۵
ولنتاین شما هم مبارک
همیشه سرسبز و خوش باشی