گفتگوی من بعد این حال خرابم و بعدش خوش و خرم
باز پای یک نفر امد وسط
همیشه نفر سوم زندگی را خون واتش میکند
- خانمی
+ اقایی
- حالم خوب نیس اما من میدونم همش تموم میشه و میره
+ عزیزم باید یه چیزی بخوری بابا اینا مهم نیس اونا کفه دستشون ننوشته که تو انتخابتو کردی اونا میگن یه دختر هست مجرد
+این از گناه منه که نمیتونم پا پیش بزارم پسخودتو نه عصبی کن نه یه دیونه از خودت بساز یه نیگاه به حالو روزت بکن اخرشم فردا میخموان بیان جوابشونو میگیرن میرن بازتومیمیونی با اون عذابی که به خودت دادی بابا عزیزم بس کن دیگه خسته نشدی از این همه زجری که داری به خودت میدی بابا اینجوری میبینمت عذاب میکشمی یعنی چی اخه هی به خودت عذاب میدی عصبی میکنی اخرش که چی
- دیونم نه خندم معلومه نه گریم قاطی کردم باورت نمیشه خدا منو بی عقل افرید بخدا دیونم باروت نیمشه تو گریه خنده میکنم تو خنده گریه(البته شوخی بودا)
+ جان
- میگم دیونمهیچی
+ من یه چیز میگم ادم بخواد در باریه تو یه کتاب بنویسه ادماشو باید بده به نو
-کاغذ و قلم کم میاره
+ نتیجه ندیده ادامشو بنویسه
- دیونم بخدا
+بابا ول .کن اینمسخره بازیای روزگارو
-مرسی که امدی داشتم دیونه میشدم هرچند که قبلش دیونه بودم
+اینا همش مسخره بازیای روزگاره وقتی تو و من انتخوابمونو کردیم
- اما وقتی حرصمو درمیارن دیگه دیونه به تمام عیار میشم
+ تو هم نیشستی برای این مسخره بازیا
- حالا من چیکار کنم این اتاقو بهم ریختم خدا این اتاق بدبخت چی کشیده از دست من تو ی سال، الان خودم نمیدونم خنده میکنم یا گریه
+خودتو عصبی میکنی تو قاطی داری بابا این اولین خواستگارته اون یکیا چی شدن اون که سیریش بودهیچ گهی نتونست بخوره این میخاد چه غلطی بکنه فقط نیشستیخودتو دیونه میکنی اون اتاق بد بختو بهم میریزی
-
+ جان
-گفتم اون چیز خوردنی نیس اینقد به این ملت نده بخورن خورده نمیشه
واینگونه حال خرابمان خوب وخوش شد
و زدیم زیرخنده
- ۹۱/۱۱/۲۴