کمک دیشب من

سلام

دیشب رفتم برا شام

خلاصه هیچی ما برداشتیم کمک بدیم

گفتن نمیدونم چنگال بیار

رفتیم در کابینت باز کنیم چنگال برداریم نمکدون سقوط کرد 

وااااااااااااااااااااای زمین که فرش نبود شکست من و مامان همو نیگاه کردیم

گفتم نظرت چیه من برم بشینم 

تقصیر من نبودا خودش افتاد من کاری به نمکدون نداشتماااااا

اصلا میدونی چیه فداسرم از روی جهازم یکی میدم به تو (البته نمیدونما شایدم نداشته باشم)

مامان که حرف نمیزد

رفتیم سر سفره گفتم راستی این دوتیکه شد خو تقصیر من بود 

برگشتیم سفره رو جمع کنیم دیدم رو کابینت سه تیکه شده

گفتم این سومین تیکه اش تقصیر من یکی نبودش

هردو زدیم زیر خنددددددددددههه

اخه جالب بودا

همش دوتیکه شد بعد ی ربع نشد دیدیم سه تیکه اس

البته به عرضتون برسونم که من دست و پا چلفتی نیستما

اونم تقصیر من نبود اخه درو باز کردم افتاد پس من مقصر نیستم

هیچی اینم ی خاطره بود

خو دیگه من برم اماده شدم شیفت دارم از دست من راحت بشینین وب گردی کنین نخند اقایی

تا 7.30 شیفتم بعدش تا برسم  ی شیکم صابون بزنم البته با این گرونی صابون میشه صابون زد باید بریم خودمون کف کنیم بمالیم به شیکمم

بعدش ایشالله بیام اگه خاطره ای باشه مینویسم

البته اگه از گشنگی ضعف نکنم

چرا چون ناهار نداریم منم که نون نخوردم همش نصف نون بهم رسید

خو چیکارکنم از بیکاری تا 10میخوابم