حوصلم سررفته

فکرشم برام سخته دوری

اما فعلا مجبورم بسازم

دست خودم نیس 

دست به دعا شدم توکل کردم

اینا اینجا بهم سخت میگیرن اساسی

دلم بسی گرفته بارون بند نمیاد دل اسمونم گرفته چی خواسته که بهش ندادم

تو این بیست و دو سال دلم هوای خنده داره اما جاشو اشک پر کرده

امیدورام که این روزا تموم بشه یکم ارااااااااااااااااااااااامش تو زندگیمون بیاد

خدایا شکرت بخاطر داده هات که نعمت و نداده هایت حکمته

حس نوشتن کلا از وجودم رفته 

قبلا وقت نداشتم بنویسم از سرکار مینویشتم اما حالا این بغض گلومووووووووووووو گرفته اساسی

برم ی اب و هوایی عوض کنم برمیگردم