.

.

.

اینجا ما هستیم و خدامون

-----------------------------
با قراردادن این عکس
به عنوان
عکس پروفایل وبلاگتان
به جمع ما بپیوندید
+عشق

http://nomovement.blog.ir/

عیادت از منو مامان دیشب

سه شنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۱، ۰۶:۲۹ ق.ظ
خیلی خستم خیلی خستم

از دیروز عصر که عزیزم قط کرد مهمون پشت سر مهمون 

منم با اون صورت و روبرو شدن با مهمونا

زن داداشم بنده خدا(ماه اخرشه) رفتم کمکش چون مونده بود چیکار بکنه گفتم بابا یکم اون کبابارو بزرگتر بگیری نیم ساعته تموم میشه ها

خلاصه خانوداه عمو (مامان بابای زن داداشم) و بعد مامان بزرگمو عمو کوپیکه و مسئول درمانگاه (از دوستای مامان و جایی که من کارمیکنم) امدن و بعدشم صاحب کار داداش کوچیکه(که از دوستای پدرم) امدن سردرد داشتم صورتم اساسی میسوخت 

خلاصه مونده بودم چیکار کنم شوهرم که میگفت بادنجان صدات میزنم یاد حرفش خنده مینداخت

ای خدا اینا که میبینن ما تازه تصادف کردیم حداقل نیم ساعت بشینین رعایت حال منو هم بکنین درست شکستگی ندارم اما کفتگی از همه بهتره

کسی باورش نمیشد که تصادف کردم اخه سرنشین عقب اونم با کمربند چطوری صورتش کبودشده

خلاصه گفتم همون برفا که موقع تصادف گذاشتم خیلی کمک کردکه ورم صورتم کمتر باشه چشمم باز نمیشد گریه ام امون نمیداد تپش قلب گرفته بودم میپگفتم قرصم بدین

مامان میگفت قرصم کجاست چیزی نیست که فداسرت که بابا برگشت صورتت چی شده اونجا متوجه چشمم شدن و با توجه اینکه چهارتا در باز نمیشد 

مامان شیشه رو پایین داد گفت بی انصافا برف برسونید تازه اونا فهمیده بودن ماهم ضربه شدید خوردیم که ماشینا رو هل دادن در سمت بابامو باز کردن منو بیرون اوردن

رفتم تو برفا نشستم مامان میگفت نشین سرده گفتم نه گرممه

دوباره تمام صحنه اون تصادف لعنتی امد تو ذهنم (تازه توسط شوهر گرامی خوابم اروم شده بود که شهریور تصادف کرده بودم ) وحالا دوباره این تصادف

ای خدا شوهر گرامی اس داده که برو به مهمونا بگو دکتر گفته استراحت کنم میرم استراحت کنم

منم میخواستم برم اتاق تنها باشم از کجا میدونستم اونا هم میان

الان اون شکلک یاهو که موهاشو میکنه منم

قراره برای کارای شکایت بریم کلانتری که اگه مهمونا تشریف میبردن زودتر میرفتیم این چندروز غذا نمیتونم بخورم تنها چیزی که میخورم چایی و ابمیوه شده

همش تو این فکرم اگه اون پژو با اون سرعت به ما نزده بود هیچوقت این همه درد نداشتم چون ضربه ما به ماشین جلویی ونقد زیاد نبود

  • ادم و حوا

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی