Unknown
پنجشنبه, ۲ آذر ۱۳۹۱، ۰۸:۴۴ ق.ظ
دلم دعا میخواد ی جوری گرفتم ی حسی میخوام عجیب
خدا کنه امشب فاطمه شیفتمو بره منم بتونم با مامان اینا برم دعا(البته میدونم اقای من اجازه میده کلا ی چیزای رو ازاد گذاشته و وقتی کاری میخواد انجام ندم بخاطر خودمه چون میخواد اذیت نشم والا هیچوقت ازم نمیخواد جای نرم درسته یکم حوصله اش سر میره اما بازم میزاره من به کارای که دوس دارم انجام بدم)
الانم منتظر اس فاطمه هستم که ببینم میره یا نه
حیف ی چندروزی نمیتونم اینجا بنویسم نصف از حرفامو یادم میره
- ۹۱/۰۹/۰۲