.

.

.

اینجا ما هستیم و خدامون

-----------------------------
با قراردادن این عکس
به عنوان
عکس پروفایل وبلاگتان
به جمع ما بپیوندید
+عشق

http://nomovement.blog.ir/

Unknown

دوشنبه, ۲۴ مهر ۱۳۹۱، ۰۴:۱۰ ب.ظ
امروز از سرکار پیاده امدم خونه لبته به دلایلی

رسیدم خونه یه چند تا چشم منتظر بودن همشون میخواستن با چشاشون منو بخورن

سرمو انداختم پایین هرچی تونستن گفتن

خودمو رسوندم تو اتاق

انداختم رو تخت

ی زنگ زدم امین تا نگران نشه بدونه سالم رسیدم خونه

مامان صدا میزنه

امدم

رفتم پایین

بعد از غر زدناش بهم فهموند که نباید پشت خط بمونن

خو ظرفا شستی حیاط جمع کن بعد ظرفا رو جمع کن بزار تو کابینت  من میخوام برم قرعه کشی 

خلاصه منم ظرفارو شستم رفتم توحیاط 

چشت روز بد نبینه همچی افتادم تو ظرف اب

مونده بودم بخندم یا گریه کن


  • ادم و حوا

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی