منو این همه خوشبختی محاله
سا عت کاریه منو پس گوش کن
من بله من
امین کسی نیستی تو پس من من نکن
خو ساعت 9 میشه میزنم از خونه بیرون یه جای بخورم یا نخورم یعنی مامان گیر بده برا این که کله صحر با عصاب خورد کونی نیام بیرون یه لقمه میخورم ولی چای همیشه میخورم همیشه!! همیشه نه
میرسم مغازه وای شب یادم رفت اشغا لارو بریزم بیرون شروع به تمیز کاری بعد برم مرغ بیارم میارم یخجالو تمیز میکنم
مرغ هارو میزنم
یه تی هم میکشم
بعد اینا
میام میشینم
بعد همسایه بغلی میاد
خو از نظره سنی بزرگه چیزی نمیشه بهش گفت هر دو دیقه میاد میگه امین خوبی بیا اینجا حوصله ندارم خونه مادر بزرگ اینجاهم این رو عصابمه
بعد مشتریا میان خورد کن خورد کن پاک کن پاک کن رفت میزو تمیز کن خون ابی که زمین ریخته اونو تمیزکن میشه سعت دو میگم امین تو یه چیزیت هستش مریضی صبحونه چیزی نخوردی خسته هستی باز نمیتونی بری خونه
خو شود سات 5 اینو بده اونو بده بله یارو باز اومد اقا این مرغه خرابه چرا اینو دادی میدونی از کجا اومدم یه چندتا تیکه حاجی مگه من توی اون مرغ هستم ببینم خرابه یا نه تو میدید خرابه برنمیداشتی خلاصه روزی یکی دو تا از اینا هستش میان قرص عصابمو میدنو میرن بعد میبینم به به ساعت 12 گذشته
بریم خنه جنازمو میندازم خنه
میرسم خنه صورتمو یه اب میزنم
غذا گرم بود میخورم نبود به جاش یه جای با قوص چون حوصله غذا گرم کردنو ندارم میر لباسامو در میارم جامو میندازم به فردا فکر میکنم به عشقم ساعت میشه سه
خوابم نمیاد میرم تلوزینو روشن کنم تا با صداش بخوام مادز بزرگ بیدار میشه اونم که همیشه بیدار باشه میاد پیشم یکم مخمو میخوره دیگه عادت کردم صداشو نمیشنوم
تازه که میخواد خوابم بیاد مامان یا بابا برا اب خوردن که میان تو ادم نمیشی ببین ساعت چنده برو خواب میدونم نرم سیدی خش دارو دیدی هی برمیگرده هی اونجوری برمگرده نرفتی هنو یه قرص عصابم هم اونجا میدن میشه ساعت چهار میرم تو جام دیگه نمیفهمم چی شد
صبح میخوام بیدارشم خدارو شکر معدم بهتر شده چون تو خوابم بوده باشم بخوام تو جام تکون بخورم اسیده مدم جا به جا میشه از خواب میپرم . میگفتم صبح از خواب بیدار میشم کف پا هامو کمردرد یکم تو جام همونجوری تکون میخورم تو اتاق لباسامو میپوشم میرم یه ابی به صورتم میزنم از همونجا هم میزنم بیرون
- ۹۱/۰۷/۰۴
من بله من
امین کسی نیستی تو پس من من نکن
خو ساعت 9 میشه میزنم از خونه بیرون یه جای بخورم یا نخورم یعنی مامان گیر بده برا این که کله صحر با عصاب خورد کونی نیام بیرون یه لقمه میخورم ولی چای همیشه میخورم همیشه!! همیشه نه
میرسم مغازه وای شب یادم رفت اشغا لارو بریزم بیرون شروع به تمیز کاری بعد برم مرغ بیارم میارم یخجالو تمیز میکنم
مرغ هارو میزنم
یه تی هم میکشم
بعد اینا
میام میشینم
بعد همسایه بغلی میاد
خو از نظره سنی بزرگه چیزی نمیشه بهش گفت هر دو دیقه میاد میگه امین خوبی بیا اینجا حوصله ندارم خونه مادر بزرگ اینجاهم این رو عصابمه
بعد مشتریا میان خورد کن خورد کن پاک کن پاک کن رفت میزو تمیز کن خون ابی که زمین ریخته اونو تمیزکن میشه سعت دو میگم امین تو یه چیزیت هستش مریضی صبحونه چیزی نخوردی خسته هستی باز نمیتونی بری خونه
خو شود سات 5 اینو بده اونو بده بله یارو باز اومد اقا این مرغه خرابه چرا اینو دادی میدونی از کجا اومدم یه چندتا تیکه حاجی مگه من توی اون مرغ هستم ببینم خرابه یا نه تو میدید خرابه برنمیداشتی خلاصه روزی یکی دو تا از اینا هستش میان قرص عصابمو میدنو میرن بعد میبینم به به ساعت 12 گذشته
بریم خنه جنازمو میندازم خنه
میرسم خنه صورتمو یه اب میزنم
غذا گرم بود میخورم نبود به جاش یه جای با قوص چون حوصله غذا گرم کردنو ندارم میر لباسامو در میارم جامو میندازم به فردا فکر میکنم به عشقم ساعت میشه سه
خوابم نمیاد میرم تلوزینو روشن کنم تا با صداش بخوام مادز بزرگ بیدار میشه اونم که همیشه بیدار باشه میاد پیشم یکم مخمو میخوره دیگه عادت کردم صداشو نمیشنوم
تازه که میخواد خوابم بیاد مامان یا بابا برا اب خوردن که میان تو ادم نمیشی ببین ساعت چنده برو خواب میدونم نرم سیدی خش دارو دیدی هی برمیگرده هی اونجوری برمگرده نرفتی هنو یه قرص عصابم هم اونجا میدن میشه ساعت چهار میرم تو جام دیگه نمیفهمم چی شد
صبح میخوام بیدارشم خدارو شکر معدم بهتر شده چون تو خوابم بوده باشم بخوام تو جام تکون بخورم اسیده مدم جا به جا میشه از خواب میپرم . میگفتم صبح از خواب بیدار میشم کف پا هامو کمردرد یکم تو جام همونجوری تکون میخورم تو اتاق لباسامو میپوشم میرم یه ابی به صورتم میزنم از همونجا هم میزنم بیرون