26
دوباره بارونی شدم البته اجازه گرفتم اما این دفعه به هبچ عنوان بند امدنی نیس حتی دستمال کاغذیم کم اورده این پشتو مینویسم چون عزیزم نمیدونم چی شده که جوابمو نداده قضاوت نمیکنم اما خدا دارم چی میگم حالیم نیس الان برمیگردم تا تو حیاط برم دارم ضعف میکنم الان برمیگردم شرمندم
ببخشید دوباره برگشتم چقد زشت شدم البته خوشگل نبودما اما خیلی زشت شدم
میدونم مامانم هنوز بیداره و حتی تکون نمیخوره که مبادا بابام بیدار نشه امشب همه بیداربودیم جز بابام اما به همه توهین شداونم توسط یه نفر
کجای کتاب خدا نوشته دل بشکنید کجاش نوشته به همه شک کنید کجاش نوشته کهواسه رسیدن به خواسته هاتون دیگری نابود کنید
کجاش نوشته به خواهرتون هرچی رسید بگین به پدرتون که خون بدنت از وجود اونه پدری که خوابه و از حرفای بچه اش چیزی نمیشنوه که بخواد دفاع کنه کجاش نوشته برادرتو خرد کن تا خودت والا مقام بشی؟
کجاش نوشته کجاش؟
اونقد بهم ریخته ام که دو تاشونه میخوام که گریه هامو تحمل کنه
که به دوست داشتنم شک نکنه
که به احترامم نخنده
که
لعنت به این روزگار
لعنت به روزگار که من و تو رو از هم جدا کرده
- ۹۱/۰۵/۱۳