میخوام این دلتنگیارو پر کنم با سرگرمی ها
بعدشم نوبت پرده های حال پذیرایی و گردگیری حسابی
احتمالا برای خرید بریم مشهد (یعنی بازم قراره منو بطلبی ضامنِ آهو)
میخوام این دلتنگیارو پر کنم با سرگرمی ها
بعدشم نوبت پرده های حال پذیرایی و گردگیری حسابی
احتمالا برای خرید بریم مشهد (یعنی بازم قراره منو بطلبی ضامنِ آهو)
بویور قارپیز
من چوخ آلما ایستریم
آلما
خورما
قارپیز
بادیمجان
چوخ ایستریم
اتم توتم من سنی
هرزادم سان
* فک کن چقد حرف زدم برات اونم توی خواب وبیداری (نیشخند بهارخانمی)
بعدشم ی عالمه گریه کردم
اعصابم بهم ریختش
باز خوابای میبینم که نمیدونم چرا و باید این خوابای مسخره رو ببنیم
انقد ذکر گفتم که نمیدونم کی خوابیدم
+چندروزیه خس خس سینم اذیت میکنه
نمیدونم حساسیت دارم یا سرما خوردم
دیشب بعد از 6 ماه پتو انداختم روم
+ سرفه های پشت سر هم
بعدا نوشت: اس های که دادم و نیگاه میکنم میبینم توی اس های که دادم ترکی حرف میزدم برا آقایی
آقایی بهم گفتش : ای ناقلا یاد گرفتی ها
ائشیگ استی دی
سنی ائوه چاعیریرام
بویور قارپیز
سنی منیم هر زادیم سان
من سنی چوخ ایستریم
مهم این است توی قصه با هم هستیم تنهای ِ تنها
عاشق قصه ِ خودمونم که هرجا میرسیم به خدا میرسیم
دلتنگ که شدم حالم را خراب میکنم
حتی حرفایم را میخورم
حتی بهش فکر نمیکنم
فقط بهم میریزم
*دوباره دلتنگ شدم و اتاق را بهم ریخته ام دلم میخواد مرتب بشه تا از دلتنگی دراید
یکی برای تو یکی برای خودم
از سرکار اماده ایم هر دو خسته خسته ایم
دیدنت خستگی جانم را از تنم بیرون میکند
بنوش چاییت را
اگر سرد شده عوضش میکنم
*خدایا شکرت برای سلامتیمان برای تواناییمان و برای عشقمان
حرف سبزی اینا رو هم نمیزنم که دیگه هیچی وای بحال اینکه سبزی خونمون باشه